شهرآرانیوز - شاید کمتر کارگردانی در دوران معاصر با دو فیلم، منظومه سینمایی و سبک خیالپردازیاش را اینقدر روشن ولی مالیخولیایی و وهمانگیز ترسیم کند: رابرت اگرز با «جادوگر» (The Witch) و «فانوس دریایی» (The Lighthouse) علاقهاش به قصههای فولکلور تاریخی را نشان داد. او برای افزایش وجوه روانشناختی و ترس و هذیانهای ذهنی فیلمهایش، شخصیتها را در موقعیتی نابسامان قرار میدهد و مناسباتی وهمی بین آنها و مکانی ناآشنا برقرار میکند. درواقع در فیلمهای اگرز بین سرشت انسانیمان و همه آن چیزهایی که در افسانهها و حکایات و داستانهای قومی و محلی دیدهایم و خواندهایم ارتباطی قوی مییابیم.
«مرد شمالی» گرانترین، پربازیگرترین و احتمالا جاهطلبانهترین فیلم اگرز است. او «مرد شمالی» را با سیون، شاعر و رماننویس نوشته و در آن داستانی افسانهای از وایکینگها در قرن دهم میلادی را روایت میکند. یک شاهزاده جنگجوی وایکینگ به نام املث (الکساندر اسکاشگارد) در کودکی شاهد قتل پدرش، شاه اوروندیل (ایتان هاوک) به دست عمویش، فیولنیر (کلیز بنگ) بوده. او پس از آن با خود عهد میبندد که انتقام پدرش را بگیرد و مادرش، ملکه گودرون (نیکول کیدمن)، را از دست مردان فیولنیر نجات دهد و فیولنیر را بکشد. درواقع «مرد شمالی» بر اساس افسانه اسکاندیناویایی «املث» که الهامبخش ویلیام شکسپیر برای هملت بوده ساخته شده است.
الکساندر اسکاشگورد، آنیا تیلور-جوی، نیکول کیدمن، اتان هاوک، ویلم دافو و بیورک (خواننده ایسلندی) در فیلم جدید اگرز بازی میکنند.
تریلر فیلم
«مرد شمالی» از تاریخ ۲۲ آوریل (۲ اردیبهشت) در سینماها اکران شده است و بیشتر منتقدان فیلم را ستایش کردهاند؛ هرچند برخی هم هستند که آن را ضعیفترین فیلم کارگردانش دانستهاند.
قابلتوجهترین ویژگی فیلم این است که از ارتباطدادن شخصیتها به زمان حال جلوگیری میکند و در عوض آنها را تا حد ممکن بیگانه جلوه میدهد.
فیلمی با جلوههای بصری فراموشنشدنی و جسارت خالص نظریهاش.
اگرز که برای اولینبار با بودجهای در حد بلاکباسترها فیلم میسازد، به تخیل زایندهاش وسعت داده است؛ نتیجه این کار در بیشتر مواقع سحرانگیز است.
«مرد شمالی» بهجای چسبیدن به ریشههای نمایشنامه شکسپیر، صرفاً مواد خامش را گاه نیمهپخته و گاه بیشاز حد پختهشده به مخاطب ارائه میکند.
یک سرگرمی پر فراز و نشیب و از لحاظ گرافیکی زرق و برق دار برای زمانه ما و همچنین یک مدیتیشن وصفناپذیر درباره مخزن بهظاهر پایانناپذیر وحشیگری گونه انسان.
اگرز هم از قصههای فولکلور بزرگ عصر وایکینگها لذت میبرد و هم واقعیت رایجی که آنها را شکل داده است. او با موفقیت ادیسهای خلق میکند که انگار براساس نیازهای واقعی تمدن است.
«مرد شمالی»، که تا به امروز بزرگترین، گستردهترین (و گرانترین) فیلم رابرت اگرز است، بهترین فیلم او هم لقب میگیرد.
«مرد شمالی» هم نمایشی خیرهکننده از هنر سینماست و هم بازسازی حیلهگرانهای از ژانر؛ فیلمی که از اجرای برخی قراردادها لذت میبرد و در عین حال هنرمندانه دیگران را بر سر بریده همان قراردادها میچرخاند.
در دورانی که آثار سینمایی با سازش تعریف شدهاند، «مرد شمالی» با خشم یک والکری وارد سینماها میشود؛ این حماسه کمنظیر استودیویی زودتر از اینکه تسلیم دستورات مدرن برای نحوه بیانش شود، میمیرد.
با اینکه آخرین فیلم رابرت اگرز بهطورقابلتوجهی گستردهتر از دو فیلم دیگر او، جادوگر و فانوس دریایی، است، اما به نظر میرسد که هرج و مرج روانشناسانهاش بر این اساس گسترش نیافته است.
اگرز از بسیاری جهات، هنرمندی منحصر به فرد با ایدههای قوی در زمینه فیلمنامهنویسی، صحنهسازی و آهنگسازی فیلمهایش است و «مرد شمالی» هم چیزی جز یک برداشت خوب از یک اثر اصیل نیست اما فاقد عنصر غافلگیری فیلمهای «جادوگر» و «فانوس دریایی» است.